لینک کوتاه: https://wp.me/paiHc5-xJ
کلکتیو۹۸ مقاله ی تازه منتشر شده در ارتباط با رویدادهای خونینی که در سرزمین اشغال شده فلسطین جریان دارد را برای ترجمه برگزیده است. نقطه ی قوت مقاله برجسته ساختن مبارزات مردم فلسطین و سازماندهی «از پایین» است، آن هم ورای تشکیلات حماس و سازماندهی حزبی که برای بسیاری از فلسطینی ها طی دهه ی اخیر بی معنا و منسوخ شده است. نویسنده ی مقاله امجد عراقی یکی از ویراستاران و نویسندگان سایت ۹۷۲مگزین است. او در مرکز مطالعات الشبکیه نیز به عنوان تحلیلگر سیاسی فعالیت می کند. امجد عراقی قبلا هماهنگ کننده امور حقوقی در مرکز حقوقی عدله بوده است. او به عنوان یک شهروند فلسطینی اسرائیل در شهر حیفا زندگی می کند.
یک آشوب واقعی میان فلسطینیان و اسرائیلی ها در حال گسترش است. آشوبی خشن و ترسناک. در این چند روز، آسمان و زمین به جولانگاه جت های جنگی، موشک ها، نیروهای پلیس و اوباشی تبدیل شده که خون جلو چشمشان را گرفته است. تبادل آتش بین ارتش اسرائیل و جنگجویان حماس ادامه دارد و تعداد زیادی کشته و شمار بیشتری مجروح بر جای می گذارد. این تلفات عمدتا مربوط به منطقه تحت محاصره ای است که نوار غزه نام دارد. در سراسر اسرائیل گروه های بزرگ مسلح که بیشترشان اوباش یهودی اند و توسط نیروهای پلیس همراهی می شوند به شهرک ها و محله ها هجوم می برند، خودروها را به آتش می کشند و به خانه ها و مغازه ها تعرض می کنند؛ آنها دنبال خون و خونریزی اند. خیلی ها به درستی می گویند که این ها «پوگروم» (pogrom) به راه انداخته اند.
بر زمینه این اوضاع لجام گسیخته و خشونت اوباش مأب، یکی از حیرت انگیزترین لحظات تاریخ معاصر فلسطین به شکل تراژیکی در حال شکل گیری است. چند هفته ای بود که مردم فلسطین با مرکزیت اورشلیم/بیت المقدس دست به تظاهرات توده ای می زدند. آتش این اعتراضات به هر دو سوی خط سبز (Green Line) زبانه کشید. رویدادهای دروازه دمشق و محله مشرف به آن یعنی شیخ جراح باعث شد که اعتراضات از اردوگاه پناهندگی جبلیه در غزه به ناصریه در اسرائیل و رامالله در کرانه غربی رود اردن گسترش یابد. این موج تا اینجای کار، سر باز ایستادن ندارد.
درست است که این چند روز رویدادهای وحشتناک شتاب گرفته اما از اهمیت سازماندهی و اعتراضات چند هفته گذشته نباید غافل شد. در عین حال که فلسطینیان از هر قشر و گروهی عمیقا به فکر هویت مشترک خویش اند، اما بسیاری شان مدت هاست که از تفرقه افکنی خونین اسرائیل در میان مردم فلسطین در هراسند و اتحاد از هم گسسته میان خود را ترمیم پذیر نمی بینند. رهبران ملی فلسطین به سهم خود با تحمیل افتراق ها به تفرقه افکنی اسرائیل کمک کرده اند. این واقعیت که امروز فلسطینیان بدین سان همصف شده و به خیابان آمده اند به همگان نهیب می زند و یادآوری می کند که علیرغم شمار عظیم قربانیان فلسطینی، سیاست مستعمراتی اسرائیل کماکان موفق نشده است. اینکه مردم از مبارزه دست نکشیده اند و همچنان پایداری می کنند بیش از اینکه باعث آرامش خیال فلسطینیان شده باشد، آنان را برانگیخته تا از فرصت استفاده کنند و راه تغییرات رادیکال و تعیینکننده را بگشایند.
بدون شک این اولین بار نیست که شاهد چنین تظاهراتی هستیم. تنها در همین یک دهه اخیر شاهد شکل گیری آکسیون های متحد مشابهی بوده ایم: در ۲۰۱۳ که قرار بود شهروندان بادیه نشین ناحیه نقبه/نگف را طبق «طرح پراور» جا به جا کنند؛ پس از آن در جریان جنگ غزه در ۲۰۱۴ و سپس برپایی «مارش بزرگ بازگشت» در ۲۰۱۸. اما هر فلسطینی که در اعتراضات امروز شرکت دارد یا اخبارش را از خارج دنبال می کند بدون شک احساس می کند که این موج با قبلی ها فرق دارد. یک چیزی فرق کرده است. آیا کسی می تواند با اطمینان بگوید چه چیزی فرق کرده؟ یا کسی می تواند با اطمینان بگوید که اعتراضات امروز تا کی ادامه خواهد یافت؟ بعد از رویدادهای دیوانه وار دیشب، شاید این پرسش ها دیگر اهمیتی هم نداشته باشد. اما یک چیز روشن است: دست روی دست گذاشتن و نظاره کردن، غیر قابل تحمل شده است. صرفاً یک شعار نیست نقش مرکزی بیت المقدس در این تجدید حیات ملی، نکته اصلی ماجرا است. این شهر برای بسیاری از فلسطینیان حکم پایتخت تاریخی شان را دارد. طی چند هفته گذشته، این مساله بار دیگر رو آمده است. پیش از این، آخرین بار در ماه ژوئیه ۲۰۱۷ بود که در پی حمله مبارزان فلسطینی به پلیس مرزی در نزدیکی مسجد الاقصی، مقامات اسرائیلی گرداگرد این مکان را نرده و گیت های حساس فلزیاب گذاشتند و ورود نمازگزاران را منوط به بازرسی بدنی کردند. فلسطینیان در مخالفت با تحمیل این محدودیت از سوی قدرت اشغالگر، بازرسی بدنی با استفاده از حساسگرها را به شکل توده ای تحریم کردند و علیه هر اقدامی برای تغییر وضع موجود «حرم الشریف» دست به اعتراض زدند. این نافرمانی مدنی، بازیگران منطقه ای را مجبور به مداخله کرد و اسرائیل مجبور شد دم و دستگاه بازرسی را جمع کند. اگر چه هدف از آن اعتراض، محدود بود اما باعث یک پیروزی الهامبخش شد که گوشه ای از توانایی سازماندهی فلسطینیان این شهر را به نمایش گذاشت. تا آن موقع، این نگرانی برای بسیاری پیش آمده بود که مبادا این توانایی در نتیجه سرکوب دوران انتفاضه دوم و سال های پس از آن، از دست رفته باشد.
این بار اما سازمان یابی مردم در بیت المقدس بسیار چشمگیرتر از پیش است. برخلاف سال ۲۰۱۷، معترضان فلسطینی صرفا به لغو محدودیت هایی که پلیس در جریان جشن های رمضان در دروازه دمشق اعمال می کند قانع نبودند. مقامات اسرائیلی و گروه های اشغالگر در اقدامی خطرناک که نابهنگام بودنش به اثبات رسید، بر فشارهای خود برای اخراج خانواده های فلسطینی از خانه های شان در محله شیخ جراح افزودند. در همین ماه مه، دیوان عالی کشور حکم تخلیه این خانه ها را تایید کرد. همزمان، پلیس در منطقه باستانی شهر بر دامنه سرکوب و اعمال خشونت افزود. سرنوشت محتوم محله شیخ جراح و نیز خطر تخلیه محله های دیگر (برای مثال محله سیلوان) به موضوع بیت المقدس که قلب فلسطین است گره خورد. موضوع از چارچوب یک شعار قدیمی خارج شد و به صورت یک جنبش و اقدام توده ای برای دفاع از خود درآمد.
سیاست اسرائیل این است که محله های شهر را پراکنده سازد و ارتباط آن ها با حومه شهر را هم قطع کند. اما فلسطینیان با حرکت خود، شرایط را برای مقابله با اقدامات اسرائیل در ارتباط با وضعیت بیت المقدس به میزان زیادی به نفع خود تغییر دادند. ساکنان فلسطینی شهرها و شهرک های دیگر نیز که مدت ها بود بر اثر تهدیدات و تدابیر سرکوبگرانه اسرائیل دچار بی تفاوتی شده بودند از این بپاخیزی انگیزه گرفتند و در حمایت از شیخ جراح و الاقصی شروع به سازماندهی حرکات اعتراضی کردند. شنبه گذشته (۸ ماه مه) هزاران شهروند فلسطینی اسرائیل محدودیت های اعمال شده توسط پلیس را به هیچ گرفتند و با اتوبوس یا پای پیاده برای نمازگزاری راهی مسجد الاقصی شدند تا با استفاده از این فرصت برای شیخ جراح هم دعا کنند. قبل از به راه افتادن پوگروم های این هفته که کشور را به کام خود کشید، نگاه ها متوجه بیت المقدس بود و همه با شور و هیجانی که مدت ها بود در بین فلسطینیان ندیده بودیم رویدادها را دنبال می کردند.
یک جنبه فوق العاده اعتراضات جاری این است که نه از طرف احزاب یا شخصیت های سیاسی بلکه اساساً توسط فعالان جوان فلسطینی، کمیته های محلات، و کلکتیوهای توده ای سازماندهی می شود. بعضی از این فعالین به روشنی مخالف درگیر شدن نخبگان سیاسی در اعتراضات خود هستند و ایده ها و نهادهای مربوط به اینان (از حکومتیان گرفته تا جریانات موسوم به لیست مشترک) را رام شده و منسوخ می دانند. آنان خود را در خیابان و به ویژه در شبکه های اجتماعی بیان می کنند و جوانان دیگری که هرگز در اعتراضات سیاسی شرکت نداشته اند را هم تشویق می کنند تا برای نخستین بار به این اعتراضات بپیوندند. این نسل همانطور که با دولت اسرائیل می جنگد، در بسیاری زمینه ها رهبری سنتی را هم به چالش می کشد. ایستادگی در میان آشوب تعجب ندارد که حماس تحت عنوان دفاع از بیت المقدس تصمیم گرفته وارد صحنه شود و هزاران موشک به مناطق جنوبی و مرکزی اسرائیل شلیک کند. از نظر برخی از فلسطینیان این یک مداخله نظامی موجه برای تقویت جنبش خیابانی است. از نظر بقیه، این اقدامی وقیحانه برای سوء استفاده از اعتراضات به نفع حماس است؛ این همان امری ست که در جریان «مارش بزرگ بازگشت» در غزه هم اتفاق افتاد. از طرف دیگر، محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان تا همین حالا انتخابات سراسری تابستان امسال را تا زمان نامعلوم به تعویق انداخته است. این رویدادها نشان می دهد که رهبران سیاسی در هر دو بخش سرزمین های اشغالی چیزی بیشتر از استراتژی های قدیمی و نظمی اقتدارگرایانه تر در چنته ندارند.
تطمیع و همساز کردن تنها خطری نیست که این جنبش نونهال را تهدید می کند. در به اصطلاح «شهرهای مختلطی» نظیر لاد و یافا و حیفا که زمانی فلسطینی نشین بودند اما ترکیب جمعیتی شان را به زور و از طریق اخراج و اسکان ساکنان ثروتمند به نفع یهودیان تغییر دادند، اوباش راستگرای یهودی که بسیاری شان از حمایت و کمک پلیس برخوردارند، مشغول قلع و قمع فلسطینیان و وحشت آفرینی در محله های آنان اند. باندهای مسلح یهودیان اسکان یافته در کرانه غربی به این شهرها اعزام شده اند تا در درگیری ها شرکت کنند. در خود کرانه غربی نیز حملات خشونت آمیز علیه فلسطینیان رو به افزایش است. بعضی از فلسطینیان نیز به یهودیان اسرائیلی حمله می برند، خودروها و املاک شان را آتش می زنند که این شامل آتش زدن کنیسه ها هم می شود. اما از نظر حکومت اسرائیل فقط یکی از این دو گروه، خطر محسوب می شود. آن گروه دیگر، برعکس می تواند با خیال راحت روی حمایت پلیس حساب کند.
با تشدید جنگ نامتقارن اسرائیل و حماس، این تحولات هولناک احتمالا طی روزهای آتی وخیم تر خواهد شد و فلسطینیانی که در غزه تحت محاصره به سر می برند سنگین ترین بها را خواهند پرداخت. حکومت اسرائیل در حال حاضر موضوع به میدان آوردن ارتش برای کمک به پلیس در برقراری «نظم» را در دست بررسی دارد. این حرکت به معنی اعمال استبداد بیشتر بر شهروندان فلسطینی تحت حاکمیت دولت است. همزمان، بسیاری از فلسطینیان که از اعتراضات حمایت می کنند از حضور در خیابان ترسیده اند چون با خطر زخمی شدن، دستگیری و حتی بدتر از این ها مواجهند. دیگرانی هم هستند که بعد از چند دهه خیزش و انفعال بین المللی و مصون ماندن اسرائیل، امید چندانی ندارند که این دور از مبارزات هم به تغییرات واقعی و ملموس منجر شود.
هر چند خشونت ها اوج گرفته و لجام گسیخته است اما نباید امواج غرور و همبستگی و شادی را که به مقاومت ماه مه فلسطین شور و توان بخشیده نادیده گرفت. روز یکشنبه گذشته (۹ مه) با این تصویر نمادین روبرو شدیم: یک فلسطینی در شهر لاد از تیر چراغ برق بالا رفت و پرچم فلسطین را جایگزین پرچم اسرائیل کرد. این صحنه تکان دهنده زمانی اتفاق می افتد که در هفتاد و سومین سالگرد پاکسازی قومی (مشهور به روز نکبت) توسط نیروهای صهیونیست هستیم. یک تصویر دیگر: وقتی که پلیس سد راه اتوبوس هایی شد که می خواستند برای برگزاری لیله القدر وارد بیت المقدس شوند، رانندگان محلی مسافران را سوار کردند تا مجبور نشوند برای رسیدن به مسجد الاقصی کیلومترها راه را پیاده طی کنند. تصویر دیگر: این هفته در محله وادی نسناس شهر حیفا ساکنان فلسطینی برای مهار اوباش یهودی متشکل شدند، با علم به اینکه پلیس نه فقط جلو این اوباش را نخواهد گرفت بلکه کمک شان هم خواهد کرد. در شبکه های اجتماعی، ویدئویی به سرعت انتشار یافت و فراگیر شد که شهروندان فلسطینی را در حال خنده و هلهله نشان می داد. آن ها داشتند به خودرو پلیس اسرائیل می خندیدند که در حال عبور بود، بی توجه به اینکه یک نفر پرچم فلسطین را بر پشت آن نصب کرده است. ویدئوی دیگری که خیلی طرفدار پیدا کرد یک پسر بچه فلسطینی را نشان می دهد که توسط گله ای از پلیس ها از مسجد الاقصی به بیرون رانده می شود و در همان حال به آرامی کفشش را به سمت آن ها پرتاب می کند که به کاسکت یک افسر پلیس اصابت می کند. در ویدئویی دیگر مردی فلسطینی را می بینیم که از دست دختر کوچکش به خنده می افتد. دختر یک بند از او سراغ عروسکش را می گیرد و اصلا متوجه نیست که ماموران پلیس آمده اند و پدر را در خانه شان دستگیر کرده اند. حتی در میانه آشوب، صحنه هایی چنین سرشار از زیبایی و ایستادگی خلق می شود که فراموش ناشدنی هستند. یک شورش ملی بدون شک همه ساکنان فلسطین-اسرائیل دورۀ خطرناکی را از سر می گذارانند. تغییر و تحولات خیابانی حیرت آور است و خطرات بی سابقه ای در بر دارد. این وضعیت جنون آمیز می بایست قابل اجتناب باشد اما به دست صاحبان قدرت اجتناب ناپذیر شده است. جامعه بین المللی، از جمله دولت های عرب، آرمان فلسطین را به طور جدی کنار گذاشته اند. راست گرایان اسرائیل حاکمیت آپارتاید را بین رود اردن و دریای مدیترانه تحکیم کرده اند. رهبران فلسطینی نیز حقی را برای مردم در تعیین آینده سیاسی شان قائل نشده اند.
جنبش نوظهور در فلسطین می کوشد دقیقا همین فضای انزوا و سرکوب را به هم بزند. بسیاری از فعالان جوان، همان ها که در هفته های اخیر جان بر کف به خیابان آمده اند، مدت ها برای کسب آزادی های گوناگون تلاش کرده اند. این جوانان که صریح تر و مجهزتر از نسل های قبل هستند، رسانه های اجتماعی و نهادهای دفاع از منافع عمومی و برنامه های «همزیستی» و حتی دوستی با همکاران یهودی را آزموده اند. اما خود را گرفتار در همان زنجیرهایی یافته اند که والدین شان و نسل های پیش از والدین شان را اسیر کرده بود. فلسطینیان که از هر گزینه ای محروم مانده اند اینک به نافرمانی عمومی روی آورده اند و این مساله فقط به مبارزه علیه جابجایی ساکنان شیخ جراح به یافا و مناطق دورتر محدود نمی شود. نافرمانی عمومی از معدود استراتژی های است که فلسطینیان برای مهار زدن بر سرکوب بی وقفه از سوی اسرائیل کماکان در اختیار دارند. این ناآرامی توده ای را نمی توان به صورت دوگانه کاذب مقاومت «خشونت آمیز» و مقاومت «مسالمت آمیز» دسته بندی کرد. آنچه می گذرد صراحتا یک شورش سراسری است. اگر چه شورش واژه ای «ممنوع» است که بیشتر برای بدنام کردن تظاهرکنندگان و به عنوان توجیهی برای سرکوب خشن آنان مورد استفاده قرار می گیرد اما واقعیت این است که شورش وجه معمول هر مقاومت توده ای علیه بی عدالتی است. سال گذشته در جریان اعتراضات «جان سیاهان مهم است» در آمریکا که به دنبال قتل جرج فلوید به راه افتاد، شاهد نمونه های بارز این واقعیت بودیم. از نظر بسیاری از فلسطینیانی که به خیابان آمده اند خشونتی که از این اعتراضات سرچشمه می گیرد (هر اندازه هم که شنیع و غیرقابل قبول باشد)، کماکان به گرد خشونت روزمره، مستقیم و ساختاری دولت حاکم [اسرائیل] هم نمی رسد.
بدون شک، جنگ های تکان دهنده ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ در موفقیت پروژه اشغالگرانه نقش داشته اما بخش بزرگی از این موفقیت نتیجه سیاست خزنده سلب مالکیت بوده است. اسرائیل، سرزمین فلسطین را تکه تکه می دزدد، خانواده ها را خانه به خانه بیرون می کند و مخالفان را یک به یک ساکت می کند. «سکوت»، نقش کلیدی را در تضعیف مقاومت جمعی بازی می کند. در عین حال این توهم را در میان منتقدان می پراکنند که فرصت برای تاثیرگذاری و تغییر این سیاست ها هنوز باقی است. رویدادهای ماه مه امسال در بیت المقدس نشان داد که هر چه اسرائیل وقیحانه تر سیاست هایش را دنبال کند با مقاومت شدیدتری روبرو می شود.
فلسطینیانی که طی دو هفته اخیر به خیابان آمده اند این را به خوبی فهمیده اند. به همین علت نمی خواهند اجازه دهند که اسرائیل به «وضعیت عادی» بازگردد. این یعنی اجازه به ادامه حیات استعمار و آپارتاید، بدون مزاحمت و پاییدن های محلی یا بین المللی. این شرایط خشن غیر انسانی را میلیونها فلسطینی به شکل های مختلف تجربه کرده اند: خواه به شکل زندگی در مناطق تحت محاصره، خواه زیر یوغ حکومت نظامی، تبعیض نژادی و یا تبعید. همه فلسطینیان می دانند با قدرت واحدی مواجهند که می کوشد آنان را صرفا به خاطر هویت بومی شان سرکوب و ریشه کن کند یا به تسلیم وادارد. حتی در آستانه ورود به مرحله وحشتناک جنگ، بسیاری از فلسطینیان حاضر نیستند عقب بکشند و برای کنار زدن این نیروی سرکوبگر به انتظار شکل گیری بحران بعدی بنشینند. شورش جریان دارد و حتی اگر به رهایی فلسطینیان منجر نشود حداقل باعث در هم شکستن سلطه اسرائیل بر ذهن آنان خواهد شد.
این نوشته از سایت Magazine 972 ترجمه شده است.
لینک نوشته: