ایدهی کنترل کارگری در تلاش دائمی چپها برای درهمآمیختن اهداف درازمدت و کنش مستقیم جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. از یک طرف کنترل کارگران بهطور عمومی شرط اساسی جامعهای بدون دولت است و از طرف دیگر این کنترل بعضاً میتواند در چارچوب نظام سرمایهداری در کارخانههای معینی عملی شود. از منظر نخست کنترل کارگری همواره یکی از مطالبات رادیکال و جدائیناپذیر از ایدهال کمونیستی است، در حالی که در منظر دوم کنترل کارگری بهعنوان فرایندی محدود، بیآزار و ساده درک میشود.
ماه: آگوست 2019
چگونه یک اثر هنری میتواند دیسکورس طبقهی حاکم در باره کشتار کارگران را برملا کند
مستند (به معدنچیان از نزدیک شلیک میشود) MINERS SHOT DOWN ساخته RehadDesai کارگردان چپ در باره کشتار معدنچیان آفریقای جنوبی است که 16 اوت 2012 در محوطه شرکت بریتانیایی لان مین اتفاق افتاد.این مستند توانست دیسکورس، پلیس، طبقه حاکم و رسانههای جریان اصلی در باره این کشتار را افشا و برعلیه خود آنها به کار بگیرد. در ماه اوت 2012 کارگران معدن شرکت لان مین بخاطر شرایط سخت زندگی کم بود دستمزد، نداشتن برق، آب آشامیدنی و حلبیهای زنگ زده که سرپوش زندگیشان دست به اعتصاب زدند. کارگران اعتصابی خواهان پاسخ کارگران به مطالبههایشان شدند روسای کارخانه اما در طی 14 روز اعتصاب، کارگران را بایکوت کرده و تلاش کردند که با کمک پلیس، اعتصاب را درهم شکسته و مانع گسترش آن به معادن دیگر شوند.
گفتگوی واکاوی سوسیالیستی با سارا دهکردی در بارهی تحولات آفریقای جنوبی از دوره انتقالی تا کنون
در دیسکورس راست و رسانههای جریان اصلی تحولات آفریقای جنوبی نمودی از:»آشتی ملی، گذار مسالمتآمیز قدرت سیاسی و نیزکمیسیونهای حقیقت برای بررسی جنایات و تضمین صلح و بخشش» است. در این دیسکورس آنچه که پنهان و کنار گذاشته میشود پیشینهی کنگره ملی او نقش با اهمیت چپ، جنبش کارگری و مبارزه مسلحانه برای بهزیر کشیدن رژیم آپارتاید است. در دوره انتقالی با توافقات پشت پرده، تضمینهایی برای امنیت سرمایهها، منافع کارتلهای بینالمللی و مشارکت دادن گرایشاتی در کنگره ملی در این منافع انجام گرفت. قدرتهای سرمایهداری توانستند طی پروسه انتقالی در کنگره ملی شکاف ایجاد نموده و جناح انقلابی را حذف یا به حاشیه برانند و به موازات آن بخشی از فونکسیونرهای کنگره ملی را در منافع شرکتها و کارتلها مشارکت دهند.
برآمد جنبشهای زنان و سوژههای نوین ضدسرمایهداری/ ناصر پیشرو
جنبشهای زنان در جهان تحولات مهمی را از سرمی گذرانند. جهانی شدن سرمایه و گسترش فزاینده آن و سیاستهای نئولیبرالی، زمینهساز تغییرات ساختاری در شرایط اجتماعی و موقعیت طبقاتی زنان شده و این شرایط به جابجاییهای مهم و تغییر شیفت در جنبشهای زنان منجر شده است. جنبش زنان در اروپا و آمریکا که از اواخردهه هفتاد با پروژههای نئولیبرالی و سیاست ادغام در ساختار سرمایهداری و هژمونی
دیسکورس پسامدرنیستی رو به افول نهاده بود، در سالهای اخیرآرام آرام در اشکال نوینی سربلند میکند. به موازات آن، جهان گستری سرمایه و ورودفزایندهیزنان به بازار کار،فرآیند حضور آنها در عرصههای اجتماعی را افزایش داده و از آغاز قرن کنونی نیز شاهد تغییر شیفت و رشد جنبشهای زنان در اقصا نقاط جهان بهویژه در اقتصادهای نوظهور و کشورهای رو به توسعهسرمایهداری بودهایم.